ایا می دانستید؟؟!!!

آیا می دانستید...


آیامی دانستید فقط یک نفر از یک میلیارد نفر بیش از ۱۱۶ سال عمر میکند.

آیامی دانستید هر آمریکایی به طور میانگین ۲ کارت اعتباری دارد.

آیامی دانستید قلب انسان میتواند خون را ۱۰ متر به بیرون پرتاب کند.

آیامی دانستید متداولترین نام در دنیا محمد است.

آیامی دانستید زبان قویترین ماهیچه در بدن است.

آیامی دانستید روز تولد شما حداقل با ۹ میلیون نفر دیگر یکی است. 

آیامی دانستید ستاره دریایی مغز ندارد.

آیامی دانستید زنان تقریبا ۲ برابر مردان چشمک میزنند.

آیامی دانستید شما نمیتوانید با حبس کردن نفستان خودکشی کنید.

آیامی دانستید انسانهای راست دست به طور میانگین ۹ سال بیش از چپ دستها عمر میکنند.

آیامی دانستید لئوناردوداوینچی قیچی را اختراع کرد.

آیامی دانستید درآمد مایکل جوردن از کمپانی نایک، بیش از درآمد تمام کارکنان این کمپانی در کشور مالزی است.

آیامی دانستید هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month هم قافیه نمیشود.

آیامی دانستید مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست میافتند.

آیامی دانستید هر انسانی در طول زندگیاش به طور میانگین ۸ عنکبوت را در حال خواب میخورد.

آیامی دانستید گربه ماهی بیش از ۲۷۰۰۰ عضو چشایی دارد.

آیامی دانستید کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوختی که میسوزاند فقط ۱.۵ متر حرکت میکند.

آیامی دانستید صندلی الکتریکی را یک دندانپزشک اختراع کرد.

آیامی دانستید که خوک*ها به دلیل فیزیک بدنی قادر به دیدن آسمان نیستند؟

آیامی دانستید که فندک قبل از کبریت اختراع شد؟

آیامی دانستید که سالانه ۴ هزار نفر غیر سیگاری در اثر همنشینی با افراد سیگاری به سرطان ریه مبتلا شده و جان می سپرند؟

آیامی دانستید که در زیمبابوه از هر ۵ نفر یکی مبتلا به بیماری ایدز است؟

آیامی دانستید که در سوید سالیانه از ۹ میلیون جمعیتی که دارد فقط ۱۷۰۰ نفر می میرند؟

آیامی دانستید ایران به سی کشور جهان تسهیلات نظامی صادر می کند؟

آیامی دانستید که تقریبا ۶۵ درصدوزن انسان را اکسیزن تشکیل میدهد؟

آیامی دانستید که هر ۱۳ دقیقه یک کتاب جدید در امریکا منتشر میشود؟

آیامی دانستید که حد متوسط مطالعه کتاب در بین ایرانیان ۳ دقیقه در سال است.

آیامی دانستید که رشد تعداد ماشینها در جهان سه برابر رشد جمعیت انسانهاست.

آیامی دانستید که از جمعیت ۶ میلیاردی جهان ۵/۱ میلیارد نفر از اب اشامیدنی محرومند و ۶/۱ میلیارد نفر به برق دسترسی ندارند.

آیامی دانستید که سرطان سینه چنانچه در مراحل اولیه باشد حتی با ماموگرافی نمیتوان پی به وجود ان برد مگر اینکه چند سال از رشد ان گذشته باشد؟ بد نیست بدانید مصرف لیمو ترش از ابتلا به بیماری سرطان سینه جلوگیری می کند

آیامی دانستید که در ایران سالانه ۲۸ هزار نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست می دهند. این امار در جهان یک میلیون دویست هزار نفر میباشد که نود در صد ان مربوط به کشورهای جهان سوم میباشد.

آیامی دانستید که در هر دقیقه نسل یک موجود زنده در جهان منقرض می شود.

آیامی دانستید که مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند.

آیامی دانستید که بیشتر هواپیماها صندلی شماره ۱۳ را ندارند.

آیامی دانستید که اثر سیب در بیدار نگهداشتن افراددرشب بیشتر از قهوه و کافین است.

آیامی دانستید که ۵۵درصدسوانح هوایی در زمان نشستن هواپیماو۳۰درصد در هنگام برخاستن هواپیما رخ می دهد.

آیامی دانستید که در تایوان بشقاب های گندمی درست میشودوافراد بعد از خوردن غذابشقاب هایشان را هم می خورند.

آیامی دانستید که گوش و بینی درتمام طول عمر انسان در حال رشد می باشند و بزرگتر می شوند.

آیامی دانستید که آب دریا بهترین ماسک زیبایی پوست می باشد.

آیامی دانستید که اولین مردمانی که نخ را کشف کردند وموفق به ریسیدن ان شدند ایرانیان بودند.

آیامی دانستید که بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیق ترین نقطه ان به ۴۳۳۰متر میرسد.

آیامی دانستید که فقط پشه ماده نیش می زند و از پروتین خون مکیده شده جهت تخم گذاری استفاده می کند.

آیامی دانستید که به طور متوسط شما روزی ۵۰۰۰کلمه صحبت میکنید که۸۰% ان با خودتان است!

آیامی دانستید که هر چشم مگس دارای ۱۰ هزار عدسی است.

آیامی دانستید مقاومت موش صحرایی در برابر بیآبی بیشتر از شتر است.

آیامی دانستید جمعیت میمونهای هند بالغ بر ۵۰ میلیون است.

آیامی دانستید یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن ۲۲۰۰ انسان در اختیار دارد.

آیامی دانستید ۳۵۰ هزار نوع کفشدوزک در جهان وجود دارد.

آیامی دانستید نوشابههای زرد رنگ، زیانبارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند.

آیامی دانستید شش چپ، اندکی از شش راست کوچکتر است تا فضای کافی برای قرارگیری قلب فراهم آید.

آیامی دانستید تعداد سلولهای گیرنده بویایی در سگهای معمولی، یک میلیارد و در سگهای شکاری،۴ میلیارد عدد است

آیامی دانستید رشد کودک در بهار بیشتر است.

آیامی دانستید حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.

آیامی دانستید در تمام وجود شما بیش از یک مشت گچ (کلسیم) وجود دارد.

آیامی دانستید هر تکه کاغذ را بیش از 9 بار نمی توان تا کرد.

آیامی دانستید وقتی عطسه می کنید قلب شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه می ایستد.

آیامی دانستید تنها غذایی که فاسد نمی شود عسل است.

آیامی دانستید حلزون می تواند سه سال بخوابد.

آیامی دانستید فیل ها قادر به پریدن نیستند.

آیامی دانستید شن خیس از شن خشک سبکتر است.

آیامی دانستید تا زمانی که غذا با بزاق مخلوط نشود، مزه اش احساس نمی گردد.

آیامی دانستید گاونر کوررنگ است و فقط به حرکت شنلی که گاوباز در جلوی او تکان می دهد حساس است. دیگرفرقی نمی کند شنل چه رنگی باشد.

آیامی دانستید قدرت بینایی جغد هشتاد و دو برابر انشان است.

آیامی دانستید فقط قورباغه های نر قورقور می کنند.

آیامی دانستید لایه ی اوزون فقط به اندازه دو سکه ی روی هم ضخامت دارد.

آیامی دانستید رازی به غیر از الکل کاشف گوگرد هم هست.

آیامی دانستید قرنیه ی چشم انسان خون ندارد.

10 عجیب ترین افراد جهان


1- يك تايواني 64 ساله كه بيش از سي سال است كه نخوابيده است،اين مرد بعد از يك تب در سال 1973 ديگر نتوانسته بخوابد. ظاهرا اين بيخوابي طولاني تاثيري هم بر سلامتي اش نداشته است.او در يك مزرعه زندگي مي كند و از خوك و مرغ نگهداري مي كند و اين كار تمام وقت او را مي گيرد

.
2-يك مرد هندي كه برادر دوقلو اش را حامله بود. يكي از عجيب ترين موارد پزشكي كه يك از دو جنين در داخل رحم ديگري مدفون شده است.او هميشه فكر مي كرد كه توموري در داخل شكم خود دارد تا اينكه اين تومور زيادي بزرگ شد و پزشك ها پس از عمل اعضاي انسان را از داخل شكم او بيرون آوردند.نكته جالب اين است كه وقتي يك دوقلو در بدن ديگري اسير مي شود مي تواند به زندگي خود مثل يك انگل ادامه دهد تا زماني كه شروع به صدمه زدن به ميزبان خود مي كند
.
3-يك سرباز ژاپني كه حتي پس از پايان جنگ جهاني دوم از ترس آمريكايي ها ۲۸ سال در خفا زندگي مي كرد.او از سال 1944 تا 1972 در يك غار جنگلي زير زميني با دو نفر از ساكنان آنجا زندگي مي كرد ، حتي پس از آنكه اعلاميه هاي پايان جنگ را ديده بود

.
4-مهران كريمي ناصري (يك پناه جوي ايراني) كه از سال ۱۹۸۸ در فردوگاه دو گل پاريس زندگي مي‌كند و از آن بيرون نيامده است.او بعد از اينكه در كشور خود به زندان افتاد به كشورهاي مختلفي تقاضاي پناهندگي داد كه ناموفق بود. ظاهرا فيلم ترمينال كه در سال ۲۰۰۴ ساخته شده بود و تام هنكس در آن بازي مي كرد با الهام از مهران كريمي ناصري بوده است.با وسيله ها و كيف ها او هميشه شبيه يك مسافر است و كسي به او توجه نمي كند


.
5-يك سياستمدار ژاپني كه فكر مي‌كند خدا و مسيح است و تصميم دارد دنيا را با رسيدن به مدارج سياسي تغيير دهد. او قايل به يكي بودن دين و سياست است و مي‌خواهد قوانين سازمان ملل را تغيير بدهد و … او در انتخابات زيادي شركت كرده ولي موفق نشده است

.
6-بيهاري هندي كه يك كشاورز است در سال ۱۹۷۶ تا 1994 رسما مرده اعلام شده بود و او ۱۸ سال با دولت و بوروكراسي هند جنگيد تا ثابت كند كه زنده است. ظاهرا عمويش با رشوه او را رسما و دولتي كشتانده بوده است تا زمينش را تصاحب كند.او زماني متوجه شد كه مي خواست از بانك وام بگيرد. بعدا معلوم شد كه حداقل صد نفر ديگر هم سرنوشت او را دارند
.اين انجمن الان 20،000 عضو دارد كه تا سال 2004 آنها موفق شدند كه 4 نفر از اعضا را زنده اعلام كنند

.
7-ديويد ايكه كه يك بازيكن حرفه اي سابق فوتبال بريتانيايي است، معتقد است جهان را كساني اداره مي‌‌كنند كه از نسل خزندگانند. به نظر او اين افراد تمايلات كودك آزاري و شيطانگرايانه دارند. او اليزابت دوم و جرج بوش را از نسل خزندگان قديم مي‌داند و در كتاب‌هايش (۱۵ كتاب) سعي مي‌كند اين افراد را معرفي و جهان را از دست آنها نجات دهد.او پس از يك سخنراني 5 ساعته براي دانش آموزان مورد تشويق دانشگاه تورنتو در سال 1999 قرار گرفت

.
8-الن بادن آمريكايي كه از سال ۱۹۹۰ خود را به به پاپي انتخاب كرده است. او و طرفدارنش انتخابات واتيكان را به رسميت نمي شناسند. الن را ۶ نفر از جمله والدينش با پاپي برگزيدند. او همچنان به كارش ادامه مي‌دهد

.
9-ناكاماتسو مخترع ژاپني كه بيش از ۳۰۰۰ اختراع داشته (از جمله فلاپي ديسك) و ركورد جهاني را براي تعداد اختراعاتش دارد. او در ۳۴ سال گذشته از تمام غذاهايي كه خورده عكس گرفته و آن را تجزيه تحليل كرده. هدفش اين است كه ۱۴۰ سال زندگي كند

.
10-ميشل لوتيتوي فرانسوي همه چيز مي خورد از تلويزيون گرفته تا دوچرخه از آهن گرفته تا شيشه و پلاستيك و … البته اگر آن شي كمي برزگ باشد خوردنش نيز طول مي كشد. مثلا دو سال طول كشيد از1978 تا 1980 كه او توانست يك هواپيما را بخورد. ظاهرا او يك معده و روده اي با دو برابر ضخامت قابل انتظار دارد و اسيد گوارشي او داراي قدرت غير معمولي است كه به او امكان خوردن فلزات را مي دهد

افغانستان رده 149، ایران رده 172


افغانستان رده 149، ایران رده 172

رده بندی جهانی آزادی مطبوعات ٢٠٠٩، گزارشگران بدون مرز/ خبرنگاران در افغانستان ( رده ١٤٩) با خشونت ها و تهدید به مرگ‌های بسیار از سوی طالبان رو در روی هستند. اما متاسفانه ففط طالبان نیستند که ازادی مطبوعات را در این کشور تهدید می کنند، دستگری های خودسرانه قوای دولتی نیز ادامه دارند.

چهار شنبه 21 اكتبر 2009


اينجا را کليک کنيد و اين صفحه را به دوستان تان بفرستيد; 

گزارشگران بدون مرز ٢٨ مهر – میزان ١٣٨٨ هشتمین رده‌بندی جهاني آزادی مطبوعات را منتشر کرد. اثر بخشی اوباما در ایالات متحده امریکا که رو به رشد است، درحالی که اروپا سیر نزولی طی می کند اسرائیل در سقوط آزاد وایران پشت دروازه سه کشور جهنمی برای ازادی مطبوعات

در رده های پائین جدول ما به ویژه نگران وضعیت ایران هستیم این کشور بشکلی خطرناک در سقوط خود به سه کشور جهمنی برای آزادی مطبوعات ترکمنستان، کره شمالی و اریتره که سال هاست آخرین رده جدول را به خود اختصاص داده اند، نزدیک شده است خبرنگاران در افغانستان با خشونت ها و تهدید به مرگ‌ از سوی طالبان رو در روی هستند. اما متاسفانه ففط طالبان نیستند که ازادی مطبوعات را در این کشور تهدید می کنند، دستگری های خودسرانه قوای دولتی نیز ادامه دارند.

رده بندی جهانی آزادی مطبوعات در جهان همچون هفت سال گذشته از سوی گزارشگران بدون مرز با همکاری صدها تن از روزنامه نگار و کارشناسان رسانه‌ها تهیه شده، انتشار می یابد. جدول رده‌بندی جهاني آزادی مطبوعات محدوده زمانی از ١٠ شهریور- سنبله ١٣٨٧ (اول سپتامبر ٢٠٠٨ ) تا ١٠ شهریور- سنبله ١٣٨٨ (اول سپتامبر ٢٠٠٩ )را در بر می‌گیرد.

ژان فرانسوا ژولیارد دبیر اول گزارشگران بدون مرز نیز در این باره اعلام کرد " در همه ی جای جهان باید با همان قدرت و انتظاری یکسان از آزادی مطبوعات دفاع کرد. نگران کننده است که هر سال شاهد سقوط جایگاه دمکراسی های غربی و کشورهای چون فرانسه، ایتالیا و یا اسلواکی در رده بندی باشیم. اروپا باید تلاش کند الگوی برای آزادی‌های سیاسی باشد. اگر خود قابل سرزنش باشیم چگونه می توانیم نقض حقوق بشر را در جهان محکوم کنیم. اثر بخشی اوباما به ایالات متحده امریکا اجازه داد که ٢٠ رده صعود کند اما برای اطمینان بخشی تنها این صعود کافی نیست. در رده های پائین جدول ما به ویژه نگران وضعیت ایران هستیم این کشور بشکلی خطرناک در سقوط خود به سه کشور جهمنی برای آزادی مطبوعات ترکمنستان، کره شمالی و اریتره که سال هاست آخرین رده جدول را به خود اختصاص داده اند، نزدیک شده است. "

پایان نمونه اروپا؟

کشورهای اروپایی مدت ها الگوهایی برای رعایت آزادی مطبوعات به حساب می امدند. اما امسال بسیاری از کشور اروپایی در هشتمین رده بندی به وضوح عقب نشسته اند. با آنکه ١٣ رده‌ی اول جدول را کشورهای اروپایی اشغال کرده‌اند. دیگر کشورهایی چون فرانسه ( رده ٤٣) اسلواکی (رده ٤٤) یا ایتالیا (رده ٤٩) به سقوط در جدول ادامه می دهند و هر کدام امسال به ترتیب هشت، سی و هفت و پنج رده از دست داده اند. و دمکراسی های جوان آفریقایی مثل مالی، افریقای جنوبی و غنا و یا امریکای لاتینی مثل اروگوئه و یا ترینداد و توباگو از آنها جلو افتاده اند.

در ایتالیا و اسپانیا (رده ٤٤) و یا در کشورهای بالکان روزنامه نگاران قربانی تعرض فیزیکی می شوند در کوراسی ( رده ٧٨) در تاریخ ٢٣ اکتبر ٢٠٠٨ مالک و مدیر هفته نامه ناسیونال در یک سوقصد به وسیله بمب گذاری کشته شدند.

اما تهدید اصلی که در دراز مدت خطری جدی به شمار می آید تصویب و به اجرا گذاشتن قوانین جدید است. اینگونه از سپتامبر ٢٠٠٨ قوانین بسیاری به اجرا گذاشته شده است که در برابر کار روزنامه نگاران مانع ایجاد می کند. بعنوان مثال اسلواکی (رده ٤٤) با یکی از این قوانین امکان خطرناک "حق پاسخگویی خودکار" را که افزایش دهند قدرت وزیر فرهنگ است به اجرا گذاشته است.

اسرائیل : عملیات سرب مذاب با رسانه‌ها

عملیات نظامی سرب مذاب اسرائیل در نوار غزه تاثیرات مخربی بر مطبوعات اسرائیل داشت. این کشور چهل و هشت رده از دست داد و به رده ٩٣ سقوط کرد. و این امر اسرائیل از کشور پیشتاز خاورمیانه در عرصه آزادی مطبوعات به رده های پس از کویت (رده ٦٠) و امارات متحده عربی (رده ٨٦) قرار داده است.

اسرائیل در داخل مرزهای خود نیز همان روش‌های را که در بیرون از مرزهای بکار می گرفت به اجرا گذاشته است. اینگونه گزارشگران بدون مرز در سال گذشته پنج مورد دستگیری که در مواردی کاملا غیر قانونی بودند و سه مورد زندانی کردن بازشماری کرده است. سانسور نظامی ( در زمان جنگ) به اجرا گذاشته شده برای همه رسانه ها تهدیدی جدی برای حرفه روزنامه نگاری است.

در خارج از مرزهای سرزمینی اسرائیل در رده ١٥٠ قرار گرفته است. بیلان جنگ اسرائیل سنگین است. بیش از بیست خبرنگار که به پوشش خبری در نوار غزه اشتغال داشتند، بدست نیروهای نظامی اسرائیلی زخمی شدند که سه تن از آنها جان باختند.

ایران پشت دروازه سه کشور جهنمی برای ازادی مطبوعات

در سال ٢٠٠٩ وضعیت آزادی مطبوعات در ایران به شکل جدی روز به وخامت گذاشت. مرگ وبلاگ نویس جوان امیدرضا میر صیافی در زندان اوین و ادامه بازداشت روزنامه نگاران و از جمله خبرنگار امریکایی ایرانی تبار رکسانا صابری و سپس بازداشت جمعی روزنامه نگاران در پی سرکوب اعتراضات گسترده به تقلب و تخلف در انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران در تاریخ ٢٢ خرداد از جمله علل این وخامت است. روزنامه نگاران بازداشت شده مجبور به اعترافات اجباری و در دادگاه های استالینی که حقوق ابتدایی شان رعایت نشد، محاکمه شدند.

امسال روزنامه نگاران ایران بیشتر از هر وفت دیگری از ایران احمدی نژاد آزار دیدند. انتخاب مجدد و مورد اعتراض محمود احمدی نژاد کشور را در بحرانی عمیق فرو برد و بدبینی مفرط مقامات حکومتی علیه روزنامه نگاران و وب نگاران شدت یافت. با استقرار نیروهای امنیتی در چاپخانه‌ها و تحریره‌های روزنامه‌ها، سانسور پیش از انتشار مطالب اعمال شد. و بازداشت و زندانی کردن، بدرفتاری غیر قانونی و گسترده با روزنامه نگاران بسیاری از انها را مجبور به ترک کشور کرد. این تصویر کلی از وضعیت آزادی مطبوعات در جمهوری اسلامی در سال جاری است. ایران پیش از این نیز در رده های انتهایی جدول رده بندی قرار داشت (سال گذشته در رده ١٦٦ در میان ١٧٣ کشور) ، امسال ایران به دروازه سه کشور جهمنی برای آزادی مطبوعات ترکمنستان ( رده ١٧٣)، کره شمال ( رده ١٧٤) و اریتره (رده ١٧٤) که سال هاست آخرین رده جدول را به خود اختصاص داده اند، رسیده است.

اثر بخشی پدیده اوباما ایالات متحده امریکا در بیست کشور اول جدول قرار داد

در یک سال ایالات متحده امریکا بیست رده پیش روی کرده است و از رده ٤٠ در سال گذشته به رده بیستم در سال جاری رسیده است. به قدرت رسیدن باراک اوباما و رفتار کمتر پرخاشگرانه اش نسبت به مطبوعات و در مقایسه با رئیس جمهور پیشین یکی از عوامل این صعود است. اما این پیش روی محدود در مرزهای ایالات متحده است. هرچند باراک اوباما برنده نوبل صلح شد اما کشورش در دو جنگ به شکل مستقیم دخالت دارد. علیرغم بهترشدن نسبی شرایط، رفتار امریکا با رسانه ها در عراق و افغانستان نگران کننده است. برخی از روزنامه نگاران همچنان از سوی نظامیان امریکایی بازداشت و یا زخمی شده‌اند. یکی از آنها ابراهیم جاسم در عراق هنوز زندانی است.

وضعیت آزادی بیان در عراق (رده ١٤٥) بهتر شده است . تهدیدات گروه های تروریستی و شبه نظام تقریبا پایان یافته است. اما درگیری رسانه ها و روزنامه نگاران با دولت و یا سیاست مردان که رسانه را از دسترسی به اطلاعات در برخی مناطق منع می کنند، ادامه دارد. سواستفاده از تعقیب قضایی برای " توهین و افترا" علیه روزنامه‌هایی که موارد فساد را افشا می کنند به رویه تبدیل شده است.

افغانستان آزادی بیان بدون امنیت

جنگ و تروریسم از روزنامه نگاران همچنان قربانی می گیرند و انها را در وضعیت نامساعدی از نظر کاری قرار می دهند. خبرنگاران در افغانستان ( رده ١٤٩) با خشونت ها و تهدید به مرگ‌های بسیار از سوی طالبان رو در روی هستند. اما متاسفانه ففط طالبان نیستند که ازادی مطبوعات را در این کشور تهدید می کنند، دستگری های خودسرانه قوای دولتی نیز ادامه دارند. افغانستان در سال حاری علیرغم همه تهدیدات اما در رده بندی سیر صعودی داشته است. برعکس پاکستان (رده ١٥٩ ) علیرغم فضای پر تحرک رسانه ای از کشتار روزنامه نگاران خونبار است. . به رده های پایین‌تر سقوط کرده است

 سری دوم را هم منتشر می‌کنم.  طبیعتا و قاعدتا باید بدانید که هیچ‌کدام از این تصاویر و عکس‌ها متعلق به بنده نیست، یعنی من طراح و یا گیرنده‌ی آن‌ها نبوده‌ام و از اینترنت آن‌ها را جمع آوری کرده‌ام. به همین خاطر هیچ علامتی چیزی روش نذاشتم (من حیث الاطلاع) به امید انتشار قسمت سومش. فعلا که کف‌گیرمان به شدت به ته دیگ اصابت کرده است، سوژه‌ی خوبی است ...


در نگاه اول یک صورت مشاهده می‌کنید!؟ کمی بیشتر دقت کنید ... یک باغ وحش از حیوانات خواهید دید!


باز هم در نگاه اول یک صورت می‌بینید!؟ مطمئنید!؟ کمی بیشتر دقت کنید ...


به این عکس نگاه کنید ... یک تصویر متحرک می‌بینید!؟ (این یک عکس ثابت است)


به نظرتان طول کدام یک از خط‌های عمودی بیشتر است!؟ (اگر شک دارید، با خط‌کش امتحان کنید)


چه می‌بینید!؟ یک فرزند یا یک پدر؟ باید به تصویر با دقت زیاد! نگاه کنید.


می‌توانید یک صورت در این آثار قدیمی دیواری پیدا کنید!؟


باورتان می‌شود که خطوط عمودی همه با هم موازی باشند!؟


می‌توانید همچین پلکانی بسازید؟


باور کنید شکل تیره پایین یک مربع است! باور کنید!!


آیا می‌توانید سه صورت در تصویر پایین پیدا کنید!؟


این انصافا آخرشه دیگه! در تصویر پایین تعدادی گل می‌بینید یا صورت یک پیرمرد!؟

 

خب از آنجاکه کف‌گیرمان (بهتر بگویم کفگیرم!) حسابی به ته دیگه خورده است و فعلا حس و حال نوشتن و ارائه مطالب علمی و کامپیوتری نیست، گفتم بهتر است اولین پست اصلی وبلاگ را در سال جدید با یک سری تصویر خطای دید جالب عجین کنم! (جمله را ننگر، نگر کن متن را) باز هم از آنجاییکه هنوز در حس و حال عید و عیدی و این جور مسائل هستید (طبیعتا!!)، می‌توانید این پست را عیدی من به شما فرض کنید یا واقعا در نظر بگیرید. اگه دیدم استقبال خوب بود، سری دومش را هم خواهم گذاشت.


در نگاه اول یک پیرمرد (با دو چشم!!) را سوار بر اسب می‌بینید، درسته!؟ پس بیشتر دقت کنید.


می‌توانید تعداد پاهای این فیل را بشمارید!؟


به نظر شما چطور همچین چیزی ممکن است!؟ یکی بالا بیاید و دیگری پایین!؟


خودتان را بکشید هم عمرن بتوانید همچین پلکانی بسازید!!


برای لحظاتی با دقت به نقطه سیاه وسط این عکس نگاه کنید (یعنی کاملا زل بزنید!) پس از مدتی خواهید دید که منطقه خاکستری دور آن نقطه، حذف می‌شود. جالب بود نه!؟


این دو خط هم طبیعتا باید موازی باشند ولی چشم ما چیز دیگری می‌گوید.


به نظر شما کدامیک از این سربازهای وظیفه!! قدبلندتر هستند!؟


در نگاه اول صورت یک سامورایی را می‌بینید!؟ بیشتر دقت کنید تا بدن آن اسکیمو را هم ببینید.


چطور همچین چیزی ممکن است!؟


دو دایره میانی را در تصویر زیر به دقت ببینید، کدام بزرگتر است!؟ (اشتباه کردید! برابرند)

زندگی نامه شهید حجت الاسلام ابوذر غزنوی- قسمت دوم(آخرین قسمت)

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگی نامه شهید حجت الاسلام ابوذر غزنوی- قسمت دوم(آخرین قسمت)

وقتى كه فرمانده كل نيروهاى حزب وحدت، حجت الاسلام صادقى نيلى به شهادت رسيد، شهيد ابوذر جهت پيگيرى قضيه به ارزگان رفت، با دستگير نمودن قاتلين و تحقيقات از آنها توطئه ترور 18 تن از رهبران هزاره را كشف كرد كه اگر كشف نمى شد و اجراء مى گرديد تاريخ شيعيان به يك مسير ديگر سير مى كرد.

شهيد ابوذر به دستور شوراى مركزى در اواخر پائيز 1370 در رأس نيروهاى حزب وحدت جهت سركوب جنگ افروزان مخالف وحدت به غزنى رفت؛ بعد از انجام مأموريت بخاطر برف زياد و بسته شدن راه به باميان مراجعت نكرد. مدت سه ماه در خانه مطالعه و تحقيق نمود. او بيش از 500 صفحه در باره رهبران جنبشهاى قرن 19 هزاره جات (فيض محمد خان، حيدرخان، ميرزا اقبال، تاج محمد خان، قاضى عسكر، يزدانبخش، ميرايلخائى... فيش بردارى كرد  و باخانم باخترى در تهيه و تدوين داستان تاريخى« شيرين، دختر قهرمان هزاره » همكارى نمود.

در بهار 1371 هـ . ش تحول بزرگی از شمال كشور آغاز گرديده شهرهاى افغانستان پس از اينكه شهر مزار شريف به تصرف مجاهدين درآمد، يكى پس از ديگرى بدون درگيرى و خون ريزى بر روى مجاهدين گشوده مى شد. تُندباد از شمال برخاسته بسرعت به طرف جنوب پيش مى رفت. پايه هاى دولت كمونيستى را از زمين كنده و واژگون مى كرد. لحظات بسيار حساس بود، يك لحظه غفلت يك عمر پشيمانى بدنبال داشت. همه گروهها و اقوام چهارچشم مراقب اوضاع بودند و هر حزبی تلاش مى كرد كه از همه زودتر وارد يك شهر شده ماترك دولت در حال احتضار را تصرف و ديگر منطقه استراتژيك را اشغال نمايد.

شوراى مركزى در باميان، شهيد ابوذر را در غزنى دستور داد كه هرچه زودتر در رأس نيروهاى حزب وحدت طرف شهر غزنى و از آنجا طرف كابل حركت نمايد. در جاغورى مخالفين وحدت براى جلوگيرى از حركت نيروهاى وحدت به طرف غزنى اغتشاش كرده بودند، ولى شهيد ابوذر براساس برداشت صحيح از اوضاع و درك توطئه از درگير شدن در اغتشاش منطقه خوددارى كرده به تاريخ 4 ثور 1371 طرف غزنى حركت كرد و در پنج ثور 1371 وارد غزنى شد و در مقر لواى 520 غزنى مستقر گرديد، مدت ده روز با بزرگان غزنى در جهت سر و سامان بخشيدن به امور غزنى مساعدت نمود. در تاريخ 16 ثور 1371 طرف كابل حركت كرد. هنگام ورود به كابل با استقبال پر شكوه مردم مهربان غرب كابل مواجه گرديد. حدود 8 ماه در كابل اقامت كرد و بعنوان عضو كميسيون نظامى در چندين جنگ تحميلى سياف، و اولين جنگ تحميلى شوراى نظار با حزب وحدت شركت نمود.

در اول سال 1372 چندين هيأت به نقاط مختلف هزاره جات ـ از جمله يك هيأت به غزنى به رياست شهيد ابوذر ـ از باميان اعزام گرديد. در اول ثور 1372 جبهه پغمان گشوده شد.

شهيد ابوذر در غزنى حدود دو ماه موضوع اعزام نيرو به كابل را دنبال نمود. در آخر تابستان 1372 به باميان رفت، در باميان شوراى مركزى روى موضوع انتقال مركزيت حزب به كابل كار مى كرد. جناح شهيد مزارى طرفدار انتقال و جناح اكبرى مخالف انتقال بود. شهيد ابوذر قوى ترين عنصر طرفداران انتقال محسوب مى شد. حدود دو ماه و نيم بحث و جدل و فراكسيون بازى ادامه يافت چندين هيأت بين كابل و باميان مبادله گرديد. بالاخره نظريه انتقال تصويب و شوراى مركزى در 26 عقرب 1372 به كابل منتقل شد.

شهيد ابوذر بعد از 9 ماه همراه قافله شوراى مركزى وارد كابل گرديد، تا آخر سال 1372 در كابل بود. پيوسته در جلسات شوراى مركزى شركت مى كرد. در اوائل سال 1373 جهت سر و سامان بخشيدن به امور غزنى و تجديد سازمان شوراى ولايتى به غزنى رفت و بعد از يك ماه به كابل مراجعت كرد.

مقدمات تعيينات سالانه حزب وحدت اسلامى از اوائل سال 1372 فراهم مى گرديد، در اواخر سال 1372 و اوائل سال 1373 به هيجانى ترين و بحرانى ترين نقطه خود رسيد.

بعد از اتمام پروگرام تعيينات سالانه حزب وحدت اسلامى، شهيد ابوذر به جاغورى رفت. بخاطر جنگ و تشنج چند ماه در منطقه بود، بعد از برقرارى صلح و امنيت در منطقه دوباره به كابل مراجعت كرد.

طالبان بسرعت از جنوب غرب كشور بسوى كابل پيشروى و به آسانى ميدان شهر و چهار آسياب را تصرف كرده به دروازه هاى كابل رسيدند. حزب وحدت اسلامى از هر طرف محاصره شده بود. طالبان و شوراى نظار مثل دو تيغه قيچى در صدد بودند كه با ظاهر متعارض ريشه هاى حزب وحدت را در كابل قطع كنند. خائنين ملى در هزاره جات مانع تحرك هزاره جات به نفع كابل مى گرديدند، و پيوسته ربانى را تشويق مى كردند كه حزب وحدت را در غرب كابل مور حمله قرار دهد.

شهيد ابوذر ترجيح مى داد كه تا آخرين نفس در كنار ملت باشد. در روزهاى آخر، اداره قول اردو عملا بعهده شهيد ابوذر بود. شهيد مزارى و شهيد ابوذر بيش از پيش همديگر را درك و احساس مى كردند. شهيد مزارى خوب درك كرده بود كه در روزهاى مبادا فقط مردانى مثل ابوذر در كنار او است.

سرانجام باهم بشهادت رسيدند. يادشان گرامى و پيروان شان پيروز باد.

R> ابوذر، در جنگ چهارده ماهه لومان جاغورى، نقش تعيين كننده و درجه اول داشت.

شوراى مركزى سازمان نصر نظر به لياقت شهيد ابوذر، او را به عنوان فرمانده عمومى سازمان نصر در ولايت غزنى تعيين نمود.

در تاريخ 26 دلو 67 نيروهاى كمونيستى مستقر در لومان شكست خورده و مجبور به ترك منطقه گرديد. چندى بعد مركز ولسوالى قره باغ فتح شده، و بعد از آن رفت و آمد كاروانهاى دولتى در مسير قندهار ـ كابل نيز قطع شد. پروسه اخراج نيروهاى شوروى رو به اتمام بود، سقوط دولت كمونيستها حتمى به نظر مى رسيد. تا اين زمان شهيد ابوذر بعنوان يك فرمانده لايق جهادى در سرتاسر افغانستان حد اقل بين شيعيان افغانستان شناخته شده بود.
در سال 1369 پشتونها در ارزگان، مالستان، جاغورى بر مناطق شيعه نشين حمله كردند. شهيد ابوذر در مدافعات مردم مالستان و ارزگان شركت نمود.

در سال 1369 حزب وحدت اسلامى در حال شكل گيرى بود: جلسه و كنگره پيوسته در خارج و داخل داير مى گرديد. اساسنامه ها و قوانين و مقررات نوشته مى شد، سازمان و تشكيلات شوراها و كميته ها و كميسيونها شكل مى گرفت. اعضاى شوراهاى نظارت و مركزى، ولايتى، حوزات، كميته ها، كميسيونها و مسؤولين فرقه ها و جزوتامهاى نظامى از بين فرماندهان انتخاب مى شدند. شهيد ابوذر به عضويت شوراى مركزى و معاونت كميته نظامى انتخاب گرديد.

شهيد ابوذر در ماه عقرب 1369 همراه جمعى از سرداران جهادى از جمله شهيد اخلاصى و شهيد جنرال احمد بنيادى جهت اداره كميته نظامى وارد باميان گرديد.

شوراى مركزى قبل از ورود شهيد ابوذر به باميان، موقعيت بسيار ضعيف و متزلزل داشت. گروهكهاى مسلح و پايگاههاى بدون مسؤوليت مستقر در باميان كه شوراى مركزى را مزاحم بالقوه مى دانستند، پيوسته اخلال و شرارت مى كردند. ورود شهيد ابوذر به حزب وحدت و شوراى مركزى نيرو و تحرك تازه بخشيد. او بدون معطّلى به تقويت نيروهاى نظامى حزب وحدت اسلامى مبادرت نمود. به ابتكار او بيش از دو هزار نفر به شكل منظم تحت تعليم وتربيه نظامى قرار گرفت، غند مركز به فرماندهى پهلوان ميرعلم بعنوان نيروى امنيتى شوراى مركزى، كندكهاى عدالت، نبوت، امامت تأسيس گرديد. امكانات به اندازه كافى و وافى خريدارى شد، و يك جبهه مقتدر جهت فرماندهى و اداره جنگهاى ضد دولتى در سفيد خاك باميان گشوده شد.

شهيد ابوذر هميشه در ميدان تعليمات از طرح تأسيس يك اردویى صد هزار نفرى در هزاره جات صحبت مى كرد، دورنماى يك هزاره جات قدرتمند در سخنرانيها و اراده و قاطعيت و غرور او ديده مى شد. تقويت و سازماندهى نيروهاى نظامى حزب وحدت موجب برقرارى امنيت كامل در باميان، و كنترول گروهكهاى مسلح و پايگاههاى بى مسؤوليت و در يك كلمه تسلط حزب وحدت بر شهر باستانى باميان گرديد

زندگی نامه شهید حجت الاسلام ابوذر غزنوی- قسمت اول

 بسم الله الرحمن الرحیم

زندگی نامه شهید حجت الاسلام ابوذر غزنوی- قسمت اول

تحصيلات شهيد ابوذر حدوداً از سن ده سالگى ـ بعد از مراجعت به منطقه ـ آغاز گرديد. او گرچه استعداد متوسط داشت ولى علاقه مفرط به درس و بحث كتاب و نوشته و... داشت. اين ويژگى تا آخر عمر در وجود او باقى بود.در بحرانى ترين و سخت ترين شرايط نظامى در يك دست تفنگ داشت و در دست ديگر كتاب. در اغلب عكسها و يا فيلمهاى او يك كتاب و يا مجلّه در دست و يا پهلويش ديده مى شود. مقدمات را تا هداية النحو نزد آخندهاى ده خواند.

براى ادامه تحصيل به مدرسه تبقوس جاغورى رفت و مدت سه ماه نزد آقايان اكبرى و فصيحى تلمذ نمود. در سال 1351 وارد مدرسه حوتقل جاغورى گرديد. طى دو سال سيوطى، حاشيه، معالم را از مرحوم استاد قربانعلى وحيدى(رحمه الله)، شهيد استاد رمضانعلى شريفى، استاد توسّلى و عظيمى فرا گرفت. در سال 1353 در امتحانات سالانه مدرسه محمديه كابل شركت كرد و با نمرات عالى پذيرفته شد. در مدرسه مذكور مطول، جلدين لمعه و اصولين مظفر را خواند مشغول به رسائل و مكاسب شيخ بود كه كودتاى هفت ثور 1357 به وقوع پيوست و پرونده درس او را براى هميشه بست.


شهيد ابوذر يك طلبه فقير و فوق العاده زحمتكش بود. خانواده اش نمى توانست تمام مخارج و احتياجات او را تأمين كند. از آغاز نوجوانى و در تمام دوره تحصيل با هيولاى نامرئى و نيرومند و وحشت فقر، مردانه و قاطعانه و با پيشانی باز مبارزه مى كرد. هيولاى فقر كوچكتر از آن بود كه بر عزم و همت بلند و پولادين ابوذر نوجوان غلبه نمايد، و يا مناعت و غرور قاطعيت او را خدشه دار كند. فكر مى كنم فقر دوره تحصيل و نوجوانى او را يك فرد برخوردار از درد اجتماعى و داراى نفس سالم و مناعت نفس و همت فوق العاده بلند به بار آورد.

او درد جامعه خود را از مطالعه كتاب فلان نويسنده و يا از شعر فلان شاعر طى نيم ساعت مطالعه درك نكرده بود. بلكه در كتاب زندگى طى دوره طولانى با بند بند استخوان و رگ رگ خون خود لمس و احساس نموده بود.

زمان تحصيل شهيد ابوذر در كابل همه خطوط فكرى و مسلكهاى سياسى (چپى ها، راستى ها، اسلام گرايان، ملّى گرايان و...) تشكيلات و شبكه تبليغاتی داشتند. ميدان مبارزه تشكيلاتى بين اقشار تحصيلكرده گرم بود. شهيد ابوذر از بدو ورود به كابل با ذوق و اخلاص كامل وارد درياى متلاطم مبارزه سياسى و تشكيلاتى افغانستان گرديد. اوّل به اخوان المسلمين شاخه آقاى حكمتيار (حزب اسلامى) جذب شد. او به حق و يا ناحق تبليغات و شعارهاى اخوانيها را باور كرده بود، و اعتقاد داشت كه تنها سازمان و تشكيلات مطرح اسلامى در ميدان مبارزات تشكيلاتى افغانستان اخوان المسلمين است. هدف او از فعاليتهاى تشكيلاتى، اسلام بود. در ارتباط به فعاليتهاى تشكيلاتى چندين مرتبه به نقاط مختلف افغانستان (هزاره جات، شمال، تخار، بدخشان) مسافرت كرد.

دقيقاً هفده روز بعد از كودتاى ثور 1357 زماني كه تمام كشور در آرامش مطلق بسر مى برد، شهيد ابوذر دست به اسلحه برد و جهاد مسلحانه را آغاز كرد. در اين راستا با شجاعت و تهور كم نظير در سازمان دهى و اجرای فعاليت هاى چريكى شهرى (بمب گذارى، اقدامات مسلحانه، و نشر اعلاميه و غيره) شركت مى كرد. بنابراين اگر بگويیم: شهيد ابوذر از پيشكسوتان جهاد مسلحانه بود حرف به گزاف نگفته ايم.

فعاليت هاى شهيد ابوذر و يارانش در كابل زنگ خطر براى كودتاچيان و سرآغاز دوره چهارده ساله جنگ، جهاد و خون و آتش و حماسه بود.

شهيد ابوذر بعد از چند ماه فعاليت شناسایى شده و تحت تعقيب مأمورين امنيتى دولت كمونيستى قرار گرفت، چون عكسش به پاسگاه امنيتى داده شده بود، به صورت ناشناس از افغانستان خارج و وارد ايران گرديد. معلوم نيست در اين سفر چند ماه در ايران بود. از ايران به هرات رفت و مدت هشت ماه در هرات جهاد نمود. دوباره به ايران بازگشت.

شهيد ابوذر در ايران از حزب اسلامى جدا شد و به «سازمان نصر افغانستان» پيوست.
در سال 1361 شهيد ابوذر به وطن آمد. در قالب سازمان نصر افغانستان در ولايت غزنى مسؤول جهاد گرديد.
سازمان نصر در ولايت غزنى تازه به فعاليت آغاز كرده بود. سازمان نصر نزد مردم جاغورى يك پديده مرموز بود. بيشتر مردم فكر مى كردند كه سازمان نصر يك حزب انقلابى، ضد خان و آخوند و تندرو (راديكال) و متشكل از يك طيف از روحانيون روشنفكر و دانشجويان مسلمان است.

شهيد ابوذر از پيشتازان و بزرگان سازمان نصر در ولايت غزنى بود. از سال 1361 تا 1367 بعنوان عضو شوراى ولايتى و مسؤول پايگاه مركزى سازمان در غزنى (پايگاه شهيد رضائى نى قلعه) ايفاى وظيفه مى كرد.
صدها عمليات ضد روسى در مسير قندهار ـ كابل، ولسوالى قره باغ، دشت يغلو، كوه گهوراه، تمكى، لومان جاغورى و... از پايگاه شهيد رضائى سازماندهى و رهبرى گرديد. پايگاه شهيد رضائى و شخص شهيد ابوذر، در جنگ چهارده ماهه لومان جاغورى، نقش تعيين كننده و درجه اول داشت.

شوراى مركزى سازمان نصر نظر به لياقت شهيد ابوذر، او را به عنوان فرمانده عمومى سازمان نصر در ولايت غزنى تعيين نمود.

در تاريخ 26 دلو 67 نيروهاى كمونيستى مستقر در لومان شكست خورده و مجبور به ترك منطقه گرديد. چندى بعد مركز ولسوالى قره باغ فتح شده، و بعد از آن رفت و آمد كاروانهاى دولتى در مسير قندهار ـ كابل نيز قطع شد. پروسه اخراج نيروهاى شوروى رو به اتمام بود، سقوط دولت كمونيستها حتمى به نظر مى رسيد. تا اين زمان شهيد ابوذر بعنوان يك فرمانده لايق جهادى در سرتاسر افغانستان حد اقل بين شيعيان افغانستان شناخته شده بود.
در سال 1369 پشتونها در ارزگان، مالستان، جاغورى بر مناطق شيعه نشين حمله كردند. شهيد ابوذر در مدافعات مردم مالستان و ارزگان شركت نمود.

در سال 1369 حزب وحدت اسلامى در حال شكل گيرى بود: جلسه و كنگره پيوسته در خارج و داخل داير مى گرديد. اساسنامه ها و قوانين و مقررات نوشته مى شد، سازمان و تشكيلات شوراها و كميته ها و كميسيونها شكل مى گرفت. اعضاى شوراهاى نظارت و مركزى، ولايتى، حوزات، كميته ها، كميسيونها و مسؤولين فرقه ها و جزوتامهاى نظامى از بين فرماندهان انتخاب مى شدند. شهيد ابوذر به عضويت شوراى مركزى و معاونت كميته نظامى انتخاب گرديد.

شهيد ابوذر در ماه عقرب 1369 همراه جمعى از سرداران جهادى از جمله شهيد اخلاصى و شهيد جنرال احمد بنيادى جهت اداره كميته نظامى وارد باميان گرديد.

شوراى مركزى قبل از ورود شهيد ابوذر به باميان، موقعيت بسيار ضعيف و متزلزل داشت. گروهكهاى مسلح و پايگاههاى بدون مسؤوليت مستقر در باميان كه شوراى مركزى را مزاحم بالقوه مى دانستند، پيوسته اخلال و شرارت مى كردند. ورود شهيد ابوذر به حزب وحدت و شوراى مركزى نيرو و تحرك تازه بخشيد. او بدون معطّلى به تقويت نيروهاى نظامى حزب وحدت اسلامى مبادرت نمود. به ابتكار او بيش از دو هزار نفر به شكل منظم تحت تعليم وتربيه نظامى قرار گرفت، غند مركز به فرماندهى پهلوان ميرعلم بعنوان نيروى امنيتى شوراى مركزى، كندكهاى عدالت، نبوت، امامت تأسيس گرديد. امكانات به اندازه كافى و وافى خريدارى شد، و يك جبهه مقتدر جهت فرماندهى و اداره جنگهاى ضد دولتى در سفيد خاك باميان گشوده شد.

شهيد ابوذر هميشه در ميدان تعليمات از طرح تأسيس يك اردویى صد هزار نفرى در هزاره جات صحبت مى كرد، دورنماى يك هزاره جات قدرتمند در سخنرانيها و اراده و قاطعيت و غرور او ديده مى شد. تقويت و سازماندهى نيروهاى نظامى حزب وحدت موجب برقرارى امنيت كامل در باميان، و كنترول گروهكهاى مسلح و پايگاههاى بى مسؤوليت و در يك كلمه تسلط حزب وحدت بر شهر باستانى باميان گرديد

زندگینامه شهید سید علی علوی

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگینامه شهید سید علی علوی

شهید سید حبیب الله «حاکم زاده» مشهور به سید علی علوی، فرزند سید سلطان شاه، در سال 1344ش. در یک خانواده مذهبی و سرشناس شهر مزار شریف دیده به جهان گشود. او بر خلاف اطفال دیگر در سن 5/5 سالگی شامل مکتب سلطان غیاث الدین گردید و پس از طی دوره متوسطه در این مکتب، تحصیلاتش را تا صنف یازدهم در لیسه تجربوی شهید عبدالخالق مزار شریف ادامه داد.

سالهای تحصیل سید علی در این لیسه مقارن بود با کودتای ننگین هفت ثور و پدیدار گشتن سایه شوم مکتب الحادی کمونیزم در کشور اسلامی ما. از آن جایی که سید علی در جریانات فرهنگی – سیاسی کتابخانه جوادیه شرکت داشت به تلاش و جدیت بیش از پیش پرداخت تا این که در سال 1361ش. عرصه را برای فعالیتهای انقلابی تنگ دید و خطر دستگیری تهدیدش نمود. لذا شهر مزار شریف را به قصد ایران ترک کرد. وی بلافاصله بعد از ورود به ایران به جمع بچه های ((بابه مزاری)) در تهران پیوست و مشغول آموزش معارف اسلامی گردید.

سال 1365 زمانی که استاد مزاری به قصد به وجود آوردن اتحاد بین گروه ها عازم ولایات مرکزی گردید باز سید علی شهید همرکاب و همدوش و همراه استاد مزاری بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و رفتن استاد مزاری به کابل، شهید سید علی به عنوان منشی و یاور استاد در کنار او ایفای وظیفه نمود. در جنگهای اخیر بارها و بارها شجاعت و شهامت خویش را به نمایش گذاشت و به رتبه دگرجنرالی نایل شد.

یکی از شاهدان عینی نقل نموده است که در روز شنبه 20/12/1373 وقتی که استاد مزاری می خواست برای مذاکره با گروه طالبان با موتر به سوی چهار آسیاب برود، سید علی یکی از همراهان استاد را از موتر پایین نموده و خود سوار می شود و این جمله را می گوید: (( من در کنار استاد می نشینم چون در روزهای خوشی در کنار او بودم، باید در روزهای سختی هم در کنار بابه ام باشم)).

سرانجام پیکر پاک و شکنجه شده سید علی و رهبرش مزاری بزرگ پس از 17 روز تشییع روی شانه های مردم عاشق و فداکار هزاره جات و صفحات شمال کشور و به تاریخ 7/1/1374 مقارن ظهر روز دوشنبه به دست برادر بزرگوارش و مسئولین حزب وحدت اسلامی در کنار رهبر و در زادگاهش به خاک سپرده می شود و حفره تنگ قبر به بیشتر از یک دهه تلاش پرشورش خاتمه می دهد.

منبع:

"زنده تر از تو کسی نیست، به کوشش حمزه واعظی، کمیسیون فرهنگی هفته نامه وحدت، 1378.

شهید حجت الاسلام خادم حسین اخلاصی جاغوری

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید حجت الاسلام خادم حسین اخلاصی جاغوری

شهید حجت الاسلام خادم حسین اخلاصی فرزند سرورعلی در سال 1344ش. در منطقه چوب بوسعید، از ولسوالی جاغوری مربوط ولابت غزنی در یک خانواده متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. آن شهید عزیز جهت فراگیری علوم ابتدایی نزد ملای مکتب همان منطقه مشغول تحصیل گردید. سپس برای کسب علوم عالیه دینی وارد «مدرسه مهاجرین» بوسعید شد.

شهید همیشه جاوید برای تکمیل دروسش در سال 1355 راهی شهر کابل شد و در مدرسه «شیخ محمد امین افشار» مشغول تحصیل و کسب علم گردید. در این دوره فعالیتهای سیاسی جریانها و گروه ها، ابعاد وسیع یافته و عناصر انقلابی مسلمان فعالانه دست به کار شده بودند. دراین شرایط وی از جمله مبارزینی بود که دست به فعالیتهای سیاسی زد.

وقوع کودتای ننگین مارکسیستی مسئولیتهای شهید اخلاصی را سنگین تر نمود و از او یک چهره فداکار جهادی و مبارزاتی ساخت.

وقتی که کنگره جزب وحدت اسلامی در بامیان برگزار گردید، ایشان ابتدا به سمت معاونت کمیسیون اطلاعات انتخاب و سپس به عنوان عضو شورای مرکزی حزب انتخاب گردید. زمانی که شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی به کابل انتقال یافت، او در پوشش هیأت صلح در کابل از طرف حزب وحدت اسلامی کار می کرد و آرمان مقس رهبرش استاد مزاری شهید و مردم مظلوم تشیع را در جلسات مطرح می کرد.

قدرت و عظمت شیعیان در کابل، انحصار طالبان غدار را دچار تشویش کرد. شخصیتهای مهم و دلسوز شیعه خار چشمی برای آنها گردید. توطئه ها و دسیسه های همه جانبه از سوی استکبار جهانی و ایادی داخلی آنها، به منظور تضعیف شیعیان در کابل شروع شد. دشمن نتوانست ما را شکست دهد، اما همیشه موفق شده که ضربت را افراد خودی و خائنین به مردم بر پیکر همیشه مظلوم شیعه وارد سازد؛ لذا انسانهای ضعیف النفس را در برابر این مردم تجهیز و آماده ساخت تا این که رو در روی مردم خویش قرار گرفتند.

درگیر و دار همه این توطئه ها شهید اخلاصی در کنار شهید استاد مزاری فعالیت می کرد و هیچگاه او را تنها نگذاشت و تا مرز شهادت با رهبر عزیزش به دست پست ترین افراد، موسوم به گروه طالبان پیش رفت.

منبع:

"زنده تر از تو کسی نیست"، به کوشش حمزه واعظی، کمیسیون فرهنگی هفته نامه وحدت، 1378.

زندگینامه شهید حجت الاسلام ابراهیمی بهسودی

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگینامه شهید حجت الاسلام ابراهیمی بهسودی

شهید حاج عیدمحمد ابراهیمی در سال 1317ش. در یک خانواده مذهبی در قریه «شینیه» مربوط حصه دوم بهسود از ولایت میدان، چشم به جهان گشود. سواد ابتدایی و مقدمات علوم اسلامی را نزد علمای منطقه در حسینیه و مساجد فرا گرفت. اما این مقدار روح پر عطش او را سیراب نمی کرد؛ لذا با رونق یافتن مدارس در کابل، منطقه را ترک گفته رهسپار کابل شد و با سکنی گزیدن در «مدرسه محمدیه» جمال مینه کابل، سطوح عالیه را نزد استادان بزرگ آن جا فرا گرفت و روز های سخت دوران تحصیل را با تمام مشکلات و تنگناهای آن با جدیت و تلاش سپری نموده آنچه را باید می آموخت، آموخت.

با به قدرت رسیدن مزدوران روس در کشور، عملا درس و بحث تعطبل شد و مبارزه شکل تازه و ابعاد گسترده تری یافت. جنگهای مسلحانه و چریکی در سطح شهر کابل آغاز گردید. از جمله در قیام چنداول و بالاحصار، شهید ابراهیمی سهم فعال داشت. اما با تشدید اختناق، کشتارهای دسته جمعی مردم بی گناه و شکنجه های وحشیانه زندانیان توسط کا.گ.ب، مبارزان مسلمان هم ناگزیر شدند تا مراکز تشکیلاتی و مبارزاتی خویش را به اطراف پایخت انتقال داده از آنجا رهبری مقاومت را به عهده گیرندو شهید ابراهیمی نیز در همین رابطه و با همین هدف در سال 1358کابل را به قصد بهسود ترک گقته در آنجا با دیگران مبارزان و مجاهدان در قالب تشکیلات «سازمان نصر» صف واحد تشکیل داده جبهه مقاومت را ایجاد کرد.

شهید ابراهیمی سرگرم کارهای جهادی خود در بهسود بود که فریاد وحدت طلبی پرچمدار جهاد «مزاری بزرگ» در سرتاسر هزاره جات پیچید.

شهید ابراهیمی از نخستین کسانی بود که این فریاد رسا را لبیک گفت و دوشادوش استاد شهید برای تحقق وحدت و انسجام مردم تلاش های بی وقفه نمود و با کوشش های او بود که زمینه دومین کنگره «حزب وحدت اسلامی» در بهسود آماده شد.

ابراهیمی شهید به کابل شتافته در کنار قائد محبوبش به دفاع از حیثیت و عزت و ناموس مردمش برخاسته تا آخرین لحظه به مردم و رهبر و آرمان خویش وفادار ماند. تا این که در تاریخ 21/12/1373 با سرور و سالارش «مزاری» و همراه با جمعی دیگر از یاران صادق و صدیق شان به دست گروهک غدار طالبان اسیر و در تاریخ 22/12/1373 به صورت بسیار فجیع و غیر انسانی به شهادت رسید و به سرای باقی و لقای حق نایل شد.

یاد شان گرامی و راه شان پر رهرو باد.